سلام الان که دارم این مطلب رو می نویسم هیچ رقم اعصاب ندارم ...

در اول کار می خوام ازتون خواهش کنم لطفا دیگر به وب یک تکه اسمان نروید چراکه صاحبش یک شخصیت بی خودی هست که نگو و نپرس . فعلا من نمی تونم به مدیریت وبلاک برم و پیوند یک تکه اسمان رو حذف کنم . این مطلب رو هم دارم از راه فرستادن بدون رفتن به پارسی بلاگ می فرستم .

خب بریم سر حرف اصلی  ....

خدا پدر هر کس که وب کم را اختراع کرده بیامرزه . خدا پدر اونایی رو که ایمیلشون رو به ایمیل هک شده ها قرض می دن را هم بیامرزه . راستش اگه این دو تا عنصر نبودن من هیچ وقت نمی فهمیدم زهرا داره چه بلایی سر شبنم میاره . نه هیچ کدوم از اونایی که تو ذهنتون بالا و پایین می پره نیست .

همتون می دونید دیگه زهرا یکی از هم مدرسه ای های شبنم هست . اره شبنم همونیه که عشق رو مثل یه جقجقه برای اسکل کردن کیارش و امثال اون می دونست .

حالا اون عاشق زهرا شده و زندگی اش شده اون و به هر چی علاقه داشته بی اهمیت شده . حتی قالب همه ی وب هاشو از نارنجی سریع به خرس کوچولو تغییر داده .

برای شبنم هماهنگی زهرا باهاش خیلی مهمه. هماهنگ از نظر اینکه مثلا اگه زنگ تفریح می خواد  با یکی دیگه بگذرونه شبنم رو الاف نکنه بعد هم با یکی دیگه بره ... بیاد مثل ادم بهش بگه و بعد بره . یا مثلا .... چه می دونم هر چی تو این مایه ها . ...

شبنم هیچ وقت با اینکه زهرا با هزار نفر دوست باشه و به هزار نفر فکر کنه جز شبنم هیچ مشکلی نداره در واقع حق نداره مشکلی داشته باشه . ولی زهرا حق نداره دو روز تمام به جز یه خنده زورکی که رو لبش گریه می کنه کار دیگه ای با شبی نداشته باشه و حتی روز اخر و لحظه ی اخر یه نگاه هم به شبی نکنه . ... هیچ وقت همچین حقی رو نداره . خب تکلیف رو معلوم کنه یا از شبی خوشش میاد و می خواد باهاش دوست باشه یا نمی خواد . اگه می خواد پس چرا این کارا رو می کنه  اما اگه نمی خواد اون که می دونه شبی چه روحیه حساسی داره

 ( البته اگه از این چیزا سرش بشه . چون هر کی دو دقیقه باهاش باشه یا حتی با هاش حرف بزنه چند دقیقه می فهمه که شبنم چه طور ادمی هست و این ضربه هارو اصلا نمی تونه تحمل کنه ...  که مطمئن هستم سرش میشه ولی نمی دونم چرا همچین رفتاری رو داره .)

سه شنبه بعد از ظهر بود که شبی بهم زنگ زد گفت : برات یه ایمیل گرفتم برای ارش هست . برای خودش هم یه دونه جور کرده بود . ولی فقط ما دو تا نبودیم که رفته بودیم تو نت . بر و بچ دیگه ای هم بودن که ایمیل قرض کرده بودن ولی ما به اونا کاری نداشتیم  . به هر حال ...

مودم خودمون که خراب بود . ارمین هم که کامی شون ریخته بود به هم . با هم قرار گذاشتیم رفتیم یه کافی نت . خلاصه ....

شبی خیلی بهم ریخته بود . سر همین قضیه که زهرا بهش یه کم  بی تفاوت   شده بود .... اصلا حالش خوب نبود . معلوم بود که دنیا رو تو دلش زندونی داره ولی نمی تونه گریه کنه . دلش می خواست داد بزنه ولی نمی تونست . دلش مثل همیشه شور می زد و مثل همیشه قلبش سنگینی می کرد و می خواست از جا کنده بشه . صداش در نمی اومد . شاید چون تو کافی نت نمی شه بلند صحبت کرد . شاید هم چون کایکو شون اون عقب نشسته بود و نگاهش می کرد . ولی کاوه فکر می کرد که شبنم داره با یه منتقد راجع به داستانش حرف می زنه ...

هیچ نمی دونم اسم این کار زهرا رو چی بذارم . جلب توجه یا ...نه خود خاهی نمی گذاشت . زهرا شخصیت خودخواهی نیست . شاید یه کم روحیه اش نا پایدار شده یا بوده و حالا تشدید شده ... نمی دونم خلاصه من که دیگه با زهرا کاری ندارم اون قدراز دستش ناراحت هستم که اگه دستم بهش می رسید یه سیلی محکم بهش می زدم . شاید هم همچین کاری رو نکنم ولی فعلا تصمیمم اینه تا بعدا خدا بزرگه  ...

 بی چاره افق . خیلی اعصابم خرده . دلم می خواست بهش زنگ می زدم ولی می ترسم یه چیزی بگم که از دستم ناراحت بشه . هیچ نمی دونم چیکار کنم ...  همه ی تشبیه هایی که تو این متن بود رو از مطلب های خود شبی بر داشتم  . من از این عرضه ها ندارم ....

شبنم خیلی دختر خوبیه . خیلی اروم در عین حال پر شور و شر . اگه حالش خوب باشه می تونه بهترین همدم و درد دل گیر باشه ولی اگه حالش بد باشه واقعا نمی تونه خودش رو حفظ کنه ... من تا حالا ندیدم یه دختر این طوری باشه . هیچ وقت فیلم بازی نکرده . هیچ وقت دروغ ازش نشنیدم . همیشه سعی کرده یه طوری رفتار کنه که کسی رو ناراحت نکنه .

 این اولین نفر هست که وقتی یه سری ناراحتی کوچیک داره سعی می کنه با خنده های پی در پی و فکر کردن به بر طرف کردنش از بین می برتشون .

راستش تکه . هیچ کس مثل اون نیست . حتی افق . هیچ وقت بی جنبه بازی در نیاورده . اخلاق های جالبی داره . طرز صحبت کردنش محشره . هیچ وقت کلاس نذاشته . هیچ وقت .... نمی دونم چی بگم . داره نوشته ام شبیه نوشته های شبنم می شه . واقعا خنده داره . شبنم برای همه ی کاراش سبک داره . در واقع سبک سرانه می نویسه تا هیچ وقت تکراری نباشه .

اون قدر برای حرفا دیگران ارزش قائل هست که به خاطر زهرا اون تکه کلام همیشگی اش           هیچی ولش کن        رو به بی خیال تبدیل کرده . نمی  دونم چی ازش بگم . دیگه داره تبدیل به دری وری میشه . به قول شبی اعصاب خردی هام داره به سرعت نور رشد می کنه و می خواد از کله ام بزنه بیرون  . نباید زهرا با شبی همچین رفتاری رو داشته باشه  .

 بیچاره شبنم . شبنم می گفت حالت پیشونی زهرا تغییر کرده . می گفت یه حسی بهش میگه انگار داره از یه چیزی فرار می کنه ولی نه .... نمی دونست ... شک داشت ... کلمه شاید رو چند بار تکرار کرد ولی دنبالش چیزی نگفت .... نمی دونم  .  شاید اصلا موضوع چیز دیگه ای باشه ...

ولی بی خیال ...

راستی . مسخرم نکن . زهرا به این وب دیگه نمیاد . الان سه هفته هست که نیومده . شبنم هم که یه جای دیگه میاد . اونقدرا هم اسکل نیستم که جایی مطلب بنویسم که می دونم شخصیت های اصلی و فرعی مطلب رو می خونن ....

...

¤ نویسنده: مهران

زهرا سلام

فکر نکنی نظرم عوض شده و می خوام وبالک نویسی بکنم ولی اومدم که بگم فهمیدم که فقط ایمیل من هک نشده وبلکه ایمیل افق ؛ افاق ؛ علیرضا ؛ شبنم ؛ زیر زمین ؛ بالا پشت بوم ؛ مهتاب ؛ سارا ؛ لیلا ، سوسنیها ،  ارمین ، کیارش و هر کی که جزء گروه دوستی ما بوده و تو فکرش رو بکنی ...

برام باحال بود . گفتم بگم .

مغرور نباشی ... با ثبات افکاری باشی و ...

بی خیال ...

¤ نویسنده: مهران

سلام دوستای گلم

من هیچ رقم حوصله وب نویسی ندارم . فعلا هم ایمیلم رو یه نفر که خیلی بی شخصیت بوده هک کرده و من حوصله ندارم برم یه دونه دیگه بزنم .

فعلا با همین حرفاتون رو بهم برسونید .

ممنون

¤ نویسنده: مهران